آلزایمر
یک بیماری زوال عصبی است که معمولا به کندی آغاز میشود و به تدریج رو به وخامت میرود. فقط ۱ تا ۲ درصد موارد آلزایمر موروثی است. این موارد به عنوان ظهور زودرس و خانوادگی آلزایمر شناخته میشود که در سن بسیار پایین ظاهر میشود و سرعت پیشرفت بالاتری هم دارد.
رایجترین علائم این بیماری، اختلال درحافظه کوتاه مدت و مشکل در به یاد آوردن اتفاقات اخیر است. با پیشرفت بیماری آلزایمر، علائم آن میتواند شامل مشکلات زبانی، مشکل در آگاهی از موقعیت یعنی گمشدن ، نوسان خلقی ، از دست دادن انگیزه، بیتوجهی نسبت به خود و مشکلات رفتاری باشد. این بیماری بسیاری از خصوصیات رفتاری و هیجانی افراد را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و سبب بروز ناراحتیهایی از قبیل ( فقدان احساس لذت، بیقراری، افسردگی، کاهش اشتها و وزن، عدم وجود تمرکز و احساس گناه) ، علائم روانی مثل (توهم، هذیان و سوءظن) و نیز رفتارهایی مثل آشفتگی، سرگردانی، پرخاشگری و خشونت در این بیماران میشود. با وخیمشدن آلزایمر، بیمار معمولا از خانواده و جامعه کناره گیری میکند. به تدریج فعالیتهای بدنی از دست می رود که در نهایت منجر به مرگ میشود. علت بیماری آلزایمر چندان شناخته شده نیست.
علائم اولیه آلزایمر اغلب با سالخوردگی طبیعی اشتباه گرفته میشود.
تاکنون راهی برای توقف یا جلوگیری از پیشرفت این بیماری شناخته نشده اما برخی درمانها به بهبود علائم بیماری کمک میکنند .بیماران آلزایمر تا حد زیادی متکی به کمک دیگران میشوند و بار روانی جسمی و روانی سنگینی به مراقب آنها تحمیل میشود. داشتن برنامه ورزش میتواند در بهبود فعالیتهای روزمره بیمار مفید باشد. آلزایمر در هر شخصی مسیر متفاوتی را طی میکند. بعضی اوقات علائم به سرعت تشدید میشود و در عرض چند سال، منجر به زوال حافظه شدید و پریشانی می شود. برای سایرین، این تغییرات تدریجی هستند. ممکن است 20 سال طول بکشد که یک بیماری دوره خود را سپری کند.
مشکلات رفتاری یا روان پریشی ناشی از دمانس ،اغلب با داروهای ضد روانپریشی مداوا میشود اما استفاده از این داروها اغلب توصیه نمیشود زیرا فایده چندانی نداشته و ریسک مرگ زودرس را نیز افزایش میدهد.
آلزایمر اغلب اوقات در افراد بالای ۶۵ سال بروز میکند اما حدود ۱۰ درصد بیماران و در دهه ۳۰ تا ۶۰ زندگی خود ، دچار آلزایمر زودرس میشوند. زنان بیشتر از مردان به آلزایمر دچار میشوند.
روند بیماری آلزایمر را معمولا در سه مرحله توصیف میکنند که درخصوص مشکلات شناختی و کارکردی، الگویی پیشرونده است که این سه مرحله عبارت است از :
مرحله اولیه یا خفیف :
در افراد مبتلا به آلزایمر، نقص در یادگیری و حافظه و درنهایت منجر به تشخیص قطعی بیماری میشود. در درصد کمی از مبتلایان، مشکلات دز زبان، کارکردهای اجرایی، ادراک ، یا انجام حرکات آپراکسی شاخصتر از مشکل حافظه هستند.آلزایمر تمام قابلیتهای حافظه را به یک اندازه تحت تاثیر قرار نمیدهد. خاطرات قدیمیتر از زندگی فرد (حافظه رویدادی) ، آموختهها (حافظه معنایی)و حافظه ناآشکار (حافظه بدن در مورد نحوه انجام کارها مثلا استفاده از قاشق و چنگال یا نوشیدن از لیوان) آسیب نسبتا کمتری میبینند. مشکلات زبانی در این بیماری عمدتا منجر به ضعف در مهارتهای شفاهی و کتبی زبان میشود.با پیشرفت بیماری، مبتلایان آلزایمر اغلب میتوانند بسیاری از کارها را مستقلا انجام بدهند اما در فعالیتهایی که نیازمند توانایی شناختی بالاست، ممکن است نیاز به کمک یا نظارت داشته باشند.
مرحله میانه یا متوسط :
زوال پیشرونده کارکردهای مغز در این بیماری باعث میشود که بیمار بعد از مدتی دیگر قادر نباشد رایجترین کارهای روزمره را انجام بدهد.به دلیل ضعف در به یاد آوردن کلمات ، مشکلات گفتاری برای بیمار ایجاد میکند و فرد در جایگزینی کلمات به مشکل برخورد میکند و مهارت خواندن و نوشتن خود را به مرور از دست بدهد. حرکات پیچیده بدن با گذر زمان کاهش مییابد و به خطر افتادن بیمار بالا میرود. با گذر زمان مشکلات حافظه بدتر میشود و ممکن است بیمار اطرافیان و اقوام خود را نشناسد و نقص حافظه بلند مدت نیز آغاز میشود. تغییرات رفتاری و روانی و روانشناختی بیمار مشهودتر میشود که رایجترین نشانههای آن سرگردانی و پرسهزنی، کجخلقی و زودرنجی، تغییرات عاطفی که منجر به گریستن، برونریزیهای ناگهانی که باعث پرخاشگری یا مقاومت در برابر مراقبت دیگران است یا ممکن است بیاختیاری ادرار در این افراد ایجاد شود.
حدود ۳۰ درصد مبتلایان آلزایمر دچاراختلال تعیین هویت و دیگر اختلالات توهمی میشوند
مرحله شدید :
در این مرحله بیمار کاملا به مراقبان خود وابسته میشود.
آلزایمر ، قسمت هیپوکامپ مغز را هدف قرار میدهد که دقیقا با حافظه ارتباط دارد به همین علت علائم اولیه آن ، نقص حافظه است و با پیشرفت این بیماری نقص حافظه شدت مییابد. قابلیتهای زبانی بیمار محدود به عبارات ساده و حتی چند کلمه میشود و در نهایت بیمار توان سخنگفتن خود را از دست میدهد. پرخاشگری ممکن است در این مرحله نیز وجود داشته باشد اما بیتفاوتی شدید و خستگیهای مفرط به مراتب شایعتر است. در این مرحله بیمار در نهایت قادر نخواهد بود حتی سادهترین کارها را مستقلا انجام بدهد؛ توده عضلات و تواناییهای حرکتی بیمار به حدی کاهش پیدا میکند که بیمار زمینگیر میشود و قادر به تغذیه نیست.
در این مرحله از بیماری علت مرگ اغلب عاملی بیرونی است مثل عفونت زخم بستر یا سینه پهلو
علائمی که با دیدن آن باید به متخصص آلزایمر مراجعه کنید، شامل موارد زیر است:
- اختلال گفتار
- مشکل در تفکر
- اختلال در حافظه
- تغییرات شخصیتی
- گم کردن زمان و مکان
- جابه جا گذاشتن اجسام
- اختلال در انجام کارهای روزمره
- ضعف یا کاهش قدرت قضاوت
- تغییر در حالات روحی و روانی
عواملی که خطر ابتلا به آلزایم را تشدید میکند :
وراثت و سابقه خانوادگی
داشتن رژیم غذایی ناسالم
کاهش تحرک و فعالیت جسمانی
ابتلا به دیابت و فشارخون بالا
منزوی بودن و نداشتن روابط اجتماعی مناسب
افزایش سن ( سن بالای ۶۰ سال )
نداشتن تحصیلات و بی سواد بودن
نداشتن فعالیت ذهنی و عدم بکار گیری مغز برای یادگیری و حل مسائل
علائم اولیه آلزایمر اغلب به اشتباه به پیری یا استرس نسبت داده میشود. آزمایشهای عصب روانشناسی میتواند مشکلات تشخیص آلزایمر، شناسایی کنند. مشهود ترین علايم آلزایمر ، از دست دادن حافظه کوتاه مدت است که معمولا با فراموش کردن اتفاقات اخیر و ناتوانی از یادگیری اطلاعات جدید است .
به مرحله پیشا بالینی آلزایمر، عنوان اختلال شناختی خفیف (MCI) نیز دادهاند. این مرحله انتقالی معمولا میان سالخوردگی طبیعی و دمانس است.MCI میتواند با طیف مختلفی از علائم ظاهر شود و هنگامی که از دست رفتن حافظه تبدیل به علامت اصلی و شاخص شود، به آن
amnestic MCI گفته میشود و معمولا مرحله مقدماتی بیماری آلزایمر تلقی میشود. amnestic MCI به احتمال بالای ۹۰٪ همراه با بیماری آلزایمر است.
در حال حاضر درمان بیماری آلزایمر بیشتر شامل درمان علامتی، درمان اختلالات رفتاری و داروهای کاهنده سیر پیشرفت بیماری است.
ازدست دادن حافظه به علت ۵ عامل زیر نمیتوان آلزایمر دانست :
- افسردگی
- بیماری پارکینسون
- بیماری هانتینگتون
- عوارض جانبی مصرف دارو
- سوء مصرف الکل و مواد مخدر
وقتی آلزایمر رخ میدهد چه اتفاقی برای مغز می افتد؟
آلزایمر سبب مرگ سلولهای عصبی و از بین رفتن تمامی بافتها در سرتاسر مغز میشود. با شدت یافتن این بیماری، بافت مغز کوچکتر شده و نواحی که حاوی مایع مغزی-نخاعی است بزرگتر می شوند. آسیبهای ناشی از آلزایمر، حافظه، گفتار و ادراک فرد مبتلا را مختل می کند.
آیا درمانی قطعی برای آلزایمر وجود دارد؟
در حال حاضر خیر. اما با کمک داروهایی میتوان آن را کنترل کرد و پیشرفت بیماری را کمتر کرد، اما هنوز روش درمان قطعی پیدا نشده است. در صورتی که فردی از اعضای خانواده دچار این بیماری شد بهتر است با فراهم کردن شرایط زیر، به او در کنترل کردن بیماریاش کمک کنید:
- باغبانی
- ورزشهای سبک
- کاهش فشار خون
- کم کردن کلسترول
- مطالعه و کنترل افسردگی
- شرکت در فعالیتهای اجتماعی
- کارهایی مثل حفظ شعر، حل کردن جدول، خواندن شعر
دکتر متخصص برای درمان آلزایمر بهترین اقدامی میتواند انجام دهد چیست؟
در بالا اشاره شد که برای آلزایمر درمان صد درصدی و قطعی وجود ندارد. یک دکتر آلزایمر خوب، یا فوق تخصص دمانس کسی است که ترکیبی از روشهای درمان را با توجه به شرایط و وضعیت بیمار پیش بگیرد. البته قبل از هر اقدامی، روش درمانی مورد نظر را به فرد یا همراه او توضیح میدهد و او را در جریان عوارض هر روش میگذارد. یک دکتر خوب گاهی از روشهای کمکی زیر برای تشخیص آلزایمر استفاده میکند:
- تصویر برداری پت اسکن
- تصویربرداری ام آر آی برای بررسی اندازه و حجم مغز
راه های تشخیص و علائم آلزایمر
- اختلال حافظه که فعالیتهای روزانه را دچار اشکال میکند.
- مشکلات در انجام کارهای عادی مثلاً فراموش میکند، غذا بپزد
- ضعف بیان و استفاده از کلمات نامناسب برای صحبت کردن
- گم کردن زمان مکان مثلاً روز و شب
- کاهش قضاوت (اختلال در تصمیمگیری)
- اختلال تفکر ذهنی (حسابهای مالی – ارقام)
- جابهجا گذاشتن اجسام مثلاً ساعت را روی گاز میگذارد
- تغییرات در حالت و رفتار (خنده – گریه – عصبانیت)
- انگیزه را از دست میدهند و بیتوجه میشوند
- تغییر شخصیت (منزوی شدن – عصبانی شدن)
چه گروه سنی بیشتر دچار آلزایمر میشوند؟
اغلب این بیماری در افراد بالای ۶۵ سال دیده میشود. اگرچه آلزایمر زودرس نیز ممکن است در سن پایین نیز رخ دهد. با این حال، ۱۰ تا ۱۵ درصد سالمندان از آلزایمر خفیف رنج میبرند و این رقم در افراد بالای ۸۵ سال تا ۵۰ درصد نیز اضافه میشود.
با کسی که به آلزایمر مبتلا شده، چگونه برخورد کنیم؟
آلزایمر از آن دست بیماریهایی است که ذهن و جسم فرد بیمار را درگیر میکند و در صورتی که کنترل نشود، ممکن است مشکلاتی برای فرد و خانوادهاش بوجود بیاورد. گاهی عواطف بچگانه، مظلومانه یا روحیه عبوس و لجوجانه بیمار، باعث سر رفتن حوصله یا بدرفتاری اطرافیان یا پرستاران با او میشود. در حالی که مطالعات نشان داده، با وجود از دست رفتن حافظهاش، از رفتارهای ناخوشایند اطرافیان دچار یاس شده و حال او بدتر میشود پس درنتیجه، با وجودی که مراقبت از بیمار کار راحتی نیست، اما این سختی را با رنجش بیمارتان، کم ارزش نکنید.
منابع :